فلات گیتار؛ چطور پس از توقف، پیشرفت را از سر بگیریم

پس مدتی است که گیتار می‌نوازید!

چند ماه، چند سال، یا شاید چند دهه! و حالا گیر افتاده‌اید. روند پیشرفت شما متوقف شده و حتی شاید مدت‌هاست که پیشرفت نمی‌کنید.

با خودتان می‌گویید: “هیچ تغییری احساس نمی‌کنم”.

این اصلا جالب نیست! یکی از بزرگترین لذت‌های نواختن گیتار، این احساس امیدوار کننده است که هر هفته کمی بهتر و بهتر می شویم. و شاید سرانجام یک روز کاملا کنترل این جعبه‌ی پر سر و صدا را در دست بگیریم. پس بگذارید ببینیم که آیا می‌توانیم شما را از این وضعیت بیرون بیاوریم؟!

در کلاس‌های خصوصی آموزش گیتار، بزرگترین مانع انگیزه برای هنرجویان باتجربه، این است که احساس می‌کنند متوقف شده‌اند. درواقع آن‌ها به یک فلات رسیده‌اند و نمی‌دانند که از اینجا به بعد باید نوازندگی‌شان را به چه سمتی ببرند.

در این مقاله، باهم بعضی از دلایل رایج احساس عدم پیشرفت را بررسی می کنیم و راهکار‌هایی را برای برطرف کردن هر مشکل ارائه می‌دهیم.

دلیل شماره 1 : به قدر کافی تمرین نمی‌کنید

اگر از روند پیشرفت گیتارنوازی خودتان راضی نیستید، اولین کار این است که از خودتان بپرسید که آیا به قدر کافی تمرین می‌کنید؟

حتی اگر همچنان به اندازه گذشته برای گیتار وقت و انرژی می‌گذارید، شاید نیاز باشد که تلاش و زمانتان را افزایش بدهید. وقتی که به سطح معینی از مهارت نوازندگی می‌رسید، دیگر روزی 30 دقیقه زمان گذاشتن، برای پیشرفت‌های بزرگ کافی نیست.

شاید آن‌چه که شما را به جایی که الان هستید رسانده، نتواند شما را به جایی که در نظر دارید برساند.

افزایش زمانی که برای تمرین صرف می‌کنید تقریبا همیشه تاثیر مثبت دارد. و لازم است که هر روز، به طور پیوسته برای تمرین حاضر باشید و تمرین کنید.

دلیل شماره 2 : هیچ خروجی‌ای ندارید

خروجی موسیقایی شما چیست؟ آیا با گروهی از دوست‌هایتان تمرین می‌کنید؟ آیا آهنگ می‌سازید؟ آهنگ ضبط می‌کنید؟ بیرون از خانه برای دیگران اجرا می‌کنید؟

خروجی موسیقایی شما آخرین گام شما در این چرخه ابدی است که شما را به سطوح بالاتر نوازندگی گیتار راهنمایی می‌کند.(اینکه به هدفتان دست پیدا کنید،شما را به سطوح بالاتر هدایت می‌کند). بدون آن گام آخر،بهترین و موثرترین نتیجه را بدست نخواهید آورد.

دلیل شماره 3 : هنوز منطقه‌ی امن خودتان را ترک نکرده‌اید

مشکل

اگر درگیر این مشکل هستید، شاید تا به حال متوجه آن شده باشید. هر وقت که به سراغ گیتار می‌روید، معمولا ملودی، آکورد و آهنگ های آشنایی را می‌نوازید که درحال حاضر به خوبی از پس آن‌ها برمی‌آیید. چیزهای دیگری هم وجود دارد که می‌خواهید در آن‌ها پیشرفت کنید، اما نمی توانید خودتان را متقاعد کنید که آن ها را هم تمرین کنید. شاید می‌دانید که باید چه کار کنید، اما نمی‌خواهید حالا که خیلی چیزها درمورد گیتار می‌دانید، دوباره از اول درگیر یادگیری موضوع جدید شوید.

راه حل

از منطقه‌ی امن خودتان بیرون بیایید. ببینید که ضعیف‌ترین زمینه‌های نوازندگیتان کجاست و حداقل نیمی از زمان تمرینتان را برای برطرف کردن آن‌ها اختصاص دهید.

به طور تقریبی می‌شود یادگیری گیتار را در چند گروه مشخص طبقه بندی کرد: آشنایی با دسته ساز و باره‌ها، تکنیک‌های نوازندگی گیتار، تقویت شنوایی، ریتم، بداهه نوازی، نت خوانی، و رپرتوار(فردی یا گروهی).

حالا بیایید بعضی از نشانه‌های ضعف در هر مورد را بررسی کنیم:

  • آشنایی با دسته ساز و باره‌ها: نمی‌دانید که چطور یک گام یا آکورد را در جای دیگری از دسته ساز بنوازید.
  • تکنیک های نوازندگی گیتار: انگشت‌هایتان خام و بی‌تجربه عمل می‌کنند و به نظر نمی‌آید که نت درست یا صدای درست را تولید می‌کنید.
  • تقویت شنوایی: نمی‌توانید ملودی‌هایی که می‌شنوید را تکرار کنید. نمی‌دانید که چطور صداهایی که در سرتان می‌شنوید را بنوازید.
  • ریتم: چیزی که می‌نوازید درست به نظر نمی‌آید. گاهی گم می‌کنید که ضرب کجاست و ضرب‌آهنگ چیست.
  • بداهه نوازی: گام‌های زیادی را بلد هستید، اما نمی‌دانید چطور برای دل خودتان تکنوازی کنید.
  • نت خوانی: فرقی نمی‌کند که جدول آکوردهای تمرین گروهی‌تان باشد، یا یک نت نوشت استاندارد، شما نمی‌توانید بنوازیدش یا اینکه نت خوانی‌تان خیلی آهسته و افتان و خیزان است.
  • رپرتوار: یا هیچ آهنگی ندارید، یا آهنگ‌های خیلی کمی دارید که تا حدودی بدون ایراد می‌نوازید. و اگر دسترسی به نت نداشته باشید، یادتان نمی‌ماند که چطور آن‌ها رو بنوازید.

آیا یکی از این موارد، شما را متوقف کرده؟ شاید می‌توانید الگوهای بی‌شماری را بنوازید و بداهه نوازی‌‍‌های سولو داشته باشید، اما زمانتان محدود است. دلیلتان هرچه که هست، فراموش نکنید که نهایت توان یک زنجیر را، ضعیف‌ترین حلقه آن تعیین می‌کند. درواقع چندان اهمیتی ندارد که چقدر ایده برای بداهه نوازی دارید، چقدر سریع می‌توانید بنوازید، یا چه تعداد تکنیک را در حد استادی بلد هستید، اگر زمانتان خیلی محدود باشد، خودتان هم محدود خواهید بود. پس ببینید که چه چیزی شما را عقب نگه داشته است. از منطقه‌ی امن خودتان بیرون بیایید و نگران این نباشید که هر بار بیشتر تمرکزتان را روی یکی از نقاط ضعفتان قرار دهید.

حتی اگر در تمام موارد گفته شده بالا احساس ضعف‌ می‌کنید، اگر چند هفته یا چند ماه را صرف تقویت خودتان در یک زمینه کنید، مهارتتان به طرز چشمگیری افزایش پیدا می‌کند و می‌توانید سراغ تقویت نقطه‌ی ضعف بعدی بروید.

دلیل شماره 4 : خسته و بی حوصله شده اید

مشکل

انگیزه و الهام سراغ همه‌ی ما می‌آید ( و همه‌ی ما را ترک می‌کند)؛ از یک نوازنده تازه کار با یک ساز جدید گرفته، تا یک نوازنده تمام عیار که بیست سال به صورت حرفه ای ساز نواخته است.

تفاوت بین نوازنده تازه کار و کسی که به استادی رسیده در این است که استاد یاد گرفته است که صرف نظر از داشتن یا نداشتن انگیزه، به مسئولیت‌های نوازندگیش بپردازد. گاهی به مدت چند ماه یا بیش تر، تمایل ما برای ساز زدن کم می‌شود، اما دوباره با انگیزه خیلی بیش تر از پیش، به نواختن برمی‌گیردیم. و این منطقی است. اما اگر انگیزه خود را برای کار کردن از دست بدهید و به خاطر بی انگیزگی در محل کارتان حاضر نشوید، چه اتفاقی برای شغلتان می‌افتد؟ برای هرکسی در این جهان مواقعی بوده که می‌خواسته از کاری دست بکشد. بعضی آدم ها دست کشیدند و بعضی نه!

راه حل

اولین چیزی که به آن نیاز دارید انضباط و تعهد برای تمرین کردن است، بدون توجه به احساس دل‌زدگی. انتظار نداشته باشید که فرشته جادویی الهام، در تمام طول راه شما را همراهی کند!

دومین موضوع این است که مطمئن شوید آن چیزی که تمرین می‌کنید باعث بهتر شدن و پیشرفت شما می‌شود. اگر همچنان در منطقه‌ی امنتان هستید، پیشرفت چندانی نمی‌کنید. و پیشرفت نکردن، همیشه کسالت آور است.

اگر به مشکلات بنیادی‌تان پی بردید، وقتش است که شور وعلاقه‌تان را ازسر بگیرید. آیا چیزی را یادتان می‌آید که همیشه می‌خواسته‌اید انجامش دهید، اما هیچ وقت نتوانسته‌اید؟ شاید دوست داشتید یک آهنگ بسازید، یک قطعه‌ی گیتار کلاسیک را بنوازید، یا بتوانید تمام نت‌های یک قطعه‌ی مورد علاقه‌تان از تک نوازی گیتار را با شنیدن پیدا کنید. هرچیزی که بوده، اگر در حد سطح نوازندگیتان است، خودتان را متعهد به انجامش کنید. و بعد آن را در فهرست دستاوردهایتان قرار دهید. اما فراموش نکنید که نوشتن یک آهنگ، پروژه‌ای است که فقط وقتی تکمیل میشود که یک کپی از موسیقی‌تان را برای دوستانتان بفرستید. قطعه گیتار کلاسیک باید ضبط شود و روی یوتوب، فیس‌بوک و شبکه‌های اجتماعی منتشر شود و نت نوشت تکنوازی گیتار باید روی یک وبسایت مرجع نت، آپلود شود. به جامعه موزیسین‌ها بپیوندید! ریسک را بپذیرید!

دلیل شماره 5 : خودتان فکر می‌کنید که متوقف شده‌اید

مشکل

بیش‌تر از یک سال است که می‌نوازید و متوجه نمی‌شوید که چطور پیشرفت کرده‌اید. حتی شاید خیلی بیش از این‌ها مشغول نوازندگی بوده‌اید – 5 سال یا حتی 10 سال – و حس نمی‌کنید که راه چندان دوری رفته باشید.

خب، آدم های زیادی این احساس را دارند. اما اجازه نمی‌دهند این احساس، آن‌ها را متوقف کند.

راه حل

گیتارتان را بردارید، و آن را برعکس به دست بگیرید، طوری که دست تخصصی شما باره‌ها را بگیرد و دست دیگر سیم‌ها را بنوازد. حالا سعی کنید یک آکورد بنوازید یا چند نت آغاز یک قطعه را.

نشدنی است !

اما این دقیقا همان سطح توانایی است که با آن شروع کردید. چه چیز می‌توانست اعتماد به نفستان را چنان تخریب کرده باشد که فراموش کنید واقعا این همه راه آمده‌اید؟

حال گیتار را به حالت همیشگی دست بگیرید. می‌توانید اولین آهنگی که با گیتار یاد گرفتید را به یاد بیاورید؟ احتمالا برایتان یک چالش بزرگ بوده است. اگر می‌توانید نت نوشت یا تبلچر آن را پیدا کنید و تمام مدت جلسه تمرین بعدی را به نواختن آن بگذرانید، یا اگر فراموش کرده‌اید، دوباره آن را یاد بگیرید. به نظرتان الان خیلی ساده‌تر از بار اول نیست؟ مشکل این جاست که ما آدم‌ها به سرعت انطباق پیدا می‌کنیم. مهارت‌ها و تجربه‌هایمان مثل قطرات باران روی هم جمع می‌شوند. حتی وقتی به اندازه یک سطل پر از آب، مطلب یاد گرفته‌ایم، خیلی به چشممان نمی‌آید چون آن مطالب خیلی خیلی آهسته روی هم جمع شده‌اند. به خودتان بها بدهید. و فکر کنید که آیا می توانید راه‌های دیگری را پیدا کنید که پیشرفت گیتارتان را با آن‌ها بسنجید، چون این باعث می‌شود در آینده دیگر اینطور فکر نکنید و چنین احساسی نداشته باشید.

دلیل شماره 6 : انتظاراتتان با واقعیت همخوانی ندارند

این مشکل، بیش‌تر نوازنده‌های تازه‌کار را دربر می‌گیرد.

مشکل

همیشه تمام تلاش خودتان را به کار می‌بندید، اما صرف این همه زمان و انرژی کلافه‌تان کرده است.

راه حل

انتظاراتتان را با واقعیت تطبیق دهید. یادگیری گیتار، یک فرایند است که درطول ماه‌ها و با صرف صدها ساعت تمرین سنجیده میشود. همه دوست داریم با گام‌های بلند به قله‌های بلند برسیم و همه می‌دانیم با سرعت پیشرفت کردن چه حسی دارد. اما این تلاش، تنها در سایه صبر و پشتکار نتیجه می‌دهد. حتی اگر تمام عمر در همین سطح باقی بمانید، از 99 درصد افراد جلوتر هستید: کسانی که یک روز تصمیم به یادگیری گیتار گرفتند و یک روز از نواختن دست کشیدند. پشتکار همیشه نتیجه می‌دهد.

گیتار شاید دراز مدت‌ترین سرگرمی‌ای باشد که در طول زندگی سراغ آن می‌روید. مثل آبیاری یک نهال جوان، باید سال‌ها صبر کنید تا تبدیل به یک درخت بزرگ شود. و این همان چیزی است که پیشرفت شما را ارزشمند می‌کند.

مشکل شماره 7 : نتایج به مرور کم رنگ تر و کم رنگ تر می‌شوند

این مشکل، بیش‌تر نوازنده‌های سطح پیشرفته را درگیر می‌کند.

مشکل

سال‌هاست که مشغول نواختن هستید و شاید هزاران ساعت را صرف تمرین کرده باشید. به زیبایی ساز را در دست می‌گیرید. تمام الگو‌ها و شکل‌های آکورد‌ها را می‌شناسید. مهارت‌های موسیقایی شما در حد استاندارد است. می‌توانید تکنوازی کنید یا با گروه بنوازید. اما هیچ پیشرفتی احساس نمی‌کنید.

راه حل

اگر درگیر هیچ کدام از مشکلات پیش‌تر گفته شده نیستید، به احتمال زیاد در حال تجربه نتایج رو به کاهش هستید. این خیلی خوب است، اما در عین حال این همان جایی است که کار اصلی شروع می‌شود.

بیاید فکر کنیم در اولین هفته یادگیری گیتار ، 7 ساعت تمرین کرده‌اید. اگر هفته دوم باز هم 7 ساعت تمرین کنید، ظرف یک هفته توانایی‌های گیتار نوازیتان را دو برابر کردید. اما اگر تا امروز 5000 ساعت تمرین کرده باشید، با یک 7 ساعت دیگر، به اندازه یک دهم درصد پیشرفت می‌کنید. و این یعنی زمان خیلی بیشتری نیاز است تا متوجه پیشرفت شوید. از طرفی، چون بخشی از زمان تمرین صرف این می‌شود که بعضی مهارت‌های فعلی‌تان را تثبیت کنید، همچنان که پیشرفته‌تر می‌شوید، آن زمان تمرین روزانه تاثیر کمتر و کمتری خواهد داشت.

اما راه‌هایی وجود دارد که می‌توانید به آن سرعت بدهید؛ مثلا:

  • خیلی خیلی بیش‌تر از پیش تمرین کنید.
  • روی بزرگ‌ترین ضعف‌هایتان تمرکز کنید.
  • تمرین‌تان را سازماندهی کنید، کمیت مهارت‌هایتان را بسنجید، و با استفاده از اعداد، موفقیت‌تان را تا حد امکان واضح و روشن بیان کنید.
  • با نوازنده‌های پیشرفته‌تر از خودتان بنوازید، یا در محیط‌هایی بنوازید که باعث می‌شود ترس شما از بین برود.

یکی از راه‌های جالب برای انگیزه پیدا کردن، فشار و اجبار است.

شاگردی را می‌شناختم که می‌توانست چند قطعه گیتار را تکنوازی کند، اما همیشه از اینکه چقدر رپرتوارش محدود بود احساس دلسردی می‌کرد. با موسیقی‌ای که به ذهنش سپرده بود می‌توانست حدود 20 دقیقه تکنوازی کند. تا زمانی که از او خواسته شد برای ضیافت شام یک شرکت خصوصی، در یک رستوران بنوازد. و تاریخ آن چه وقت بود؟ دو هفته بعد!

باور کردنش سخت است که او ظرف این دو هفته، لیست قطعات رپرتوارش را چهار برابر کرد!

سخن پایانی

اگر گیر افتاده‌اید، ریلکس و خونسرد باشید. قرار نیست تا ابد طول بکشد. از منطقه‌ی امن خود بیرون بیایید. کاری را انجام دهید که از آن می‌ترسید، تا ترستان از بین برود. کار جدیدی که به شما هیجان بدهد انجام دهید. برنامه روتین را تغییر دهید. با استاد جدیدی کلاس بگیرید و متعهد باشید.

یادگیری گیتار به زمان نیاز دارد.

  • ترجمه شده بصورت اختصاصی برای مجله هنر کلاسیک
  • مترجم: نازنین امیرعبدالهیان
  • منبع: hubguitar.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات بیشتر

Frederic Chopin
زندگی نامه

نگاهی به زندگی فردریک شوپن

فردریک شوپن  زاده‌ی ۱ مارس ۱۸۱۰ و درگذشته‌ی ۱۷ اکتبر ۱۸۴۹ یکی از تأثیرگذارترین موسیقی‌دانان لهستانی و نوازنده برجسته پیانو در دوره موسیقی رمانتیک بود. او شماری از فرم‌های موسیقی

Matteo Carcassi
زندگی نامه

نگاهی به زندگی ماتئو کارکاسی

ماتئو کارکاسی زاده‌ی ۸ آوریل ۱۷۹۲ و درگذشته ۱۶ ژانویه ۱۸۵۳ گیتاریست و آهنگساز ایتالیایی بود. زندگی کارکاسی در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد و